خــــــیـــــــــــلی وقـــــتـــــه
خیلی ساده پا گذاشتی توی قاب این نگاه
اومدی زندگی رنگ بزنی رنگ سیاه
خیلی وقته که دیگه قرارمونه یادت میره
غزلای ناسروده توی سینم می میره
خیلی وقته که دیگه با خاطره سر می کنم
گلای شقایق و با کینه پرپر می کنم
دیگه تو خونه دل هیشکی هویدا نمیشه
آخه عصر آهنه عشق دیگه پیدا نمیشه
خیلی وقته چشمامو دوختی به انتهای راه
من شدم پلنگ قصه هات تو شدی شبیه ماه
خیلی وقته رد پام رو ماسه ها تنها میرن
دیگه مرغ عشقا هم توی قفس زود می میرن
خیلی وقته که پشیمونی خودم خوب می دونم
ولی من تنها دیگه تاآخر خط می مونم
دیگه گل سپیدم هیچ کجا وا نمیشه
آخه عصر آهنه عشق دیگه پیدا نمیشه